1- از وقتی غده های اشکی ام خشکید ، چشمم آب نخورد.
2- از ترس آب معده ام خشک شد..
3- از وقتی ترشح هورمون آلدوسترون بدنم کم شده ، بی نمک شدم.
۴- لوزالمعده زیر خم دوازدهه را گرفته بود.
۵- اگرقبل از دوران بلوغ هورمون رشد بدنم بیش از حد ترشح می کرد ، بهتر می توانستم گزارش وضع هوا را بگویم.
۶- آنقدر غده ی تیروئیدم اضافه کاری کرد که در کلاس ، معلم برای درس استخوانها از من به جای اسکلت استفاده می کرد.
۷- زنبور عسل برای اینکه آفتاب چشم مرکبش را نزند مجبور شد عینک دودی مرکب بزند.
هریک از اینها مصداق کدام فیلم هستند.
DNA = مردی که می خواست سلطان باشد.
mRNA = پستچی همیشه دوبار زنگ می زند.
گلوکز = ارباب حلقه ها
آنتی ژن = بیگانه
لیزوزوم = نابودگر
میتوکندری = آسمانخراش جهنمی
کلروپلاست = شرک (غول سبز)
ویروس ایدز = تغییر چهره
واکوئل = دنیای آب
معده (Stomach) قسمت گشاد شده‌ای از دستگاه گوارش است که حد واسط مری و دوازدهه قرار دارد. قسمت اعظم هضم مواد غذایی در معده صورت می‌گیرد.
هنگامی که غذا بلعیده می‌شود، از راه مری داخل معده می‌شود و برای مدتی در آنجا باقی می‌ماند. غذا از زمانی که در معده است در معرض فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی هضم کننده‌های معده از جمله حرکات معده و اسید و آنزیمها قرار می‌گیرد. هنگامی که محتویات معده به صورت یک مایع نسبتا غلیظ درآمد، غذا وارد دوازدهه می‌شود.